تولد شگفت انگیز کوروش
هرودت تاریخ نگار قرن چهارم قبل از میلاد، بهترین کس است که افسانه تولد کوروش را از بـقـیـه افسانه های دیگر توصیف کرده است. از نظر او آستیاگ، پدربزرگ مادری او بود؛ که شبی در خواب می بـیـند که دخترش ماندانا، بمقـدار خیلی زیادی آب تولید می کند که تمام شهر و امپراطوری آن را فرا می گیرد.
موقعـی که مرد مقدس ( مغ روحانی زرتشتی ) از خواب او مطلع می شود، به او از پـیامد آن اخطار می کند بـنابراین، آستیاگ، پدر ماندانا، دخترش را به یک پارسی به نام کمبودجیه که یک اصیل زاده پارسی بود داد و گفت که او از یک ماد خیلی کمتر است و نمی تواند خطری داشته باشد. کمتر از یک سال از ازدواج ماندانا با کمبودجیـه نگذشته بود که آستیاگ، دوباره خوابی می بـیـند، که یک درخت مو از شکم دخترش ماندانا می روید که تمام آسیا را فرا گرفته است. مجوسان سریعـاً یک فال بد را پـیش بـیـنی میکنـند و به او می گویـند که از ماندانا پسری زاده خواهد شد که تخت تو را بزور خواهد گرفت. پادشاه دنـبال دخترش فرستاده و او را تا موقعـی که پسرش را بدنـیا نیاورده است تحت نظر شدید امنـیتی می گیرد. بعـد از بدنیا آمدن بچه، چند نفر از اطرافیان شاه به یک نجیـب زاده ماد به نام " هارپاگوس " گفـتـند که شاه گفته باید این بچه تازه بدنیا آمده را برده و از بـیـن ببری و نگران چـیزی نباش. اما هارپاگوس تصمیم گرفت که خودش بچه را از بـین نبرد بجای آن، او یک چوپان سلطـنـتی را صدا کرده و به او گفت که فرمان پادشاه است و باید این بچه را از بـیـن ببرد و نگذارد که زنده بماند و اگر این کار را نکند به کیفر و مجازات خواهد رسید. اما همسر چوپان که باردار بود در نبود او یک پسر زائید که مرده بود و وقـتی که چوپان به خانه آمد و زنش بچه را دید او را راضی کرد که بچه را خودشان نگه داشته و بزرگ کنند. بجای آن جنازه مرده بچه خودشان را به هارپاگوس نشان دهند و بگویـند که او همان بچه است کوروش بزودی یک پسر جوان برجسته و کارآمد شد و همیشه دوستانش را از قدرت رهبری که داشت تحت الشعـاع قرار می داد. یک روز موقع بازی با دیگر بچه ها، او را به عـنوان پادشاه انـتخاب کردند. او بـیدرنگ و سریع این نـقش را قـبول کرد، و پسر یک از بزرگان ماد را که نمیخواست از او دستور بگیرد مجازات کرد. پدر بچه مجازات شده به آستـیاگ شکایت کرد و همه چـیـز را برعکس و وارانه جلوه داد که بتواند کوروش را تـنـبـیه بکند. موقعـی که آستـیاگ از او پرسید که چرا این گونه وحشـیانه رفتار کرده است، کوروش به دفاع از خود پرداخته و گفت که او نـقـش یک پادشاه را بازی می کرد و باید کسی را که دستور او را عـمل نکرده است، تـنـبـیه کند. آستیاگ سریعـا متوجه شد که این سخنان یک بچه چوپان نـیـست و متوجه شد که او نوه خود و فرزند ماندانا دخترش است. بعـدا آن داستان بوسیله چوپان، اگر چه به بـیـمیلی و اکراه اما تاًیـیـد شد. به همین خاطر آسـتـیاگ، هارپاگوس را بخاطر آنکه فرمانـش را انجام نداده بود تـنـبـیه کرد و بدن پسرش را غـذای سلطـنـتی درست کرد. بنا بر نظر مجوسیان پادشاه به کوروش اجازه داد که به پارس پـیـش والدین واقـعی خود برگردد . هرودت در وصف او می گوید: «کورش پادشاهی بود ساده، جفاکش، بسیار بلند همت، دلیر و در فن جنگ ماهر که کشور کوچک پارس را قلمروی بزرگی داد. مهربان بود و با مردم رفتاری مشفقانه و پدرانه می نمود. بخشنده، خوش مزاج و مودب بود و از حال مردم آگاه بود.» وی می افزاید که تاکنون هیچ پارسی، خود را شایستهی قیاس با کورش نیافته است. گزنفون نیز او را چنین می شناساند: کورش، زیبا، خوش اندام، جویندهی دانش، بلند همت، با محبت و مهربان بود. شداید و رنجها را متحمل می شد و حاضر بود با مشکلات مقابله کند… کورش دوست عالم انسانیت و طالب حکمت، با اراده و راست و درست بود.
پردیس یا باغهای کوروش
کوروش اولین کسی بود که درختکاری ردیفی منظم (به سان نظم نظامی) را دستور داد. به دست خود، زیباترین درخت را مدالهایی جواهر نشان بخشید. جایزه کشاورزی داد. جشن درختکاری معمول داشت. کشور ایران ایجاد یک حکومت مرکزی و تشکیل شاهنشاهی را به هخامنشیها مدیون است. کوروش و داریوش بزرگ (۵٢١-۴٨۶) برای نخستینبار در تاریخ جهان شاهنشاهی وسیعی به وجود آوردند که با تصرف بینالنهرین و سوریه و مصر و آسیای کوچک و شهرها وجزایر یونانی و قسمتی ازهندوستان و ضمیمه کردن آنها به کشورخودشامل تمام تمدنهای کهن گردید. مهمترین ابنیه این دوران کاخهای شاهنشاهان است. تاریخ ساختمان کاخها ازابتدای قرن هفتم پیش از میلاد شروع میشود. ساختمان ابنیه تخت جمشید در مدت سلطنت داریوش اول، خشایارشاه، واردشیر اول به سرعت پیش میرفت. درسطح وسیع مرودشت درشهرشاهی، کاخ منزلگاه خشایار شاه یافت شده است. کاخ مزبور در باغی بزرگ واقع شده که از جانب جنوب و باختر محدود به باروی شهر بوده است. استخر وسیعی در آن بود که جدارهای سنگی آن همانند پایههای بارو ساخته شدهاند. تا سالیان اخیر هنوز هم اعتقاد بر این است که، طرحها و نقوش فرشها با تصویر جشنها در باغ و بوستانهای دوره صفویه در قرن ١۶ درایران بیانگر نمادی کامل از باغهای ازمنههای پیشین در این مرز و بوم میباشد. با بررسی ظواهر موجود در فرشهای مزبور، چنین استنباط میشود که باغهای دوران صفویه شامل عناصری از قبیل آبراهههای آشکار و فراوان، قطعهبندیهایش در مسیر باغ، و یک عمارت در بخش مرکز باغ بوده است. عمارت مرکزی در باغهای دوران صفویه، حاوی خصوصیات بارزی بودهاند. از جمله اینکه همواره در مقابل عمارت مرکزی استخری مستطیل شکل میساختند که این استخر در امتداد محور بلند طرح جای داشته است. حتی پیچیدهترین طرحها مربوط به باغهای آن دوران از شکل پایه، منحصر به فرد تبعیت میکرده است. در حقیقت آن چهارچوب تصویری پایه امروزه به نام(چهارباغ) و یا باغهایی با تقسیمات جهارگانه (مضرب ۴) شناخته میشود. در بیان تحقیقات باستانشناسی در مورد شکل اولیه ترکیبات تشکیلدهندة باغهای ایرانی، سندیت وجود تصویر پایهای چهارباغ به عنوان ویژگی اصلی باغهای آن دوران آشکار میشود. در حقیقت براساس فعالیتهای حفاری و باستانشناسی صورت گرفته در پاسارگاد (پایتخت کوروش کبیر، ۵۵٩-۵٣٠ پیش از میلاد، مؤسس سلسله هخامنشیان) این واقعیت محرز گردید که ریشه طرحهای باغهای ایرانی پانصد سال پیش نبوده است بلکه سابقه آن به دو هزار و پانصد سال باز میگردد. در طرحهای دوران هخامنشی، روش جانمایی محور مرکزی نخستین باغهای ساخته شده به دستور کوروش بدین نحو بوده که آن را در امتداد تخت سلطنت کوروش بدین نحو بوده که آن را درامتداد تخت سلطنت کوروش در ایوان مرکزی قرار میدادند . در واقع با این روش، محور بصری و مرکزی معبر اصلی با نیروی بالقوه سلطنت آمیخته میشد. با توجه به اراضی بسیار وسیع و خشک در سرزمین ایران، ایرانیان نیازی دائمی به سیستمهای نگهداری آب (ساخته دست انسان) را تشخیص داده بودند. نخستین سیستمهای آبیاری شناخته شده توسط آبراههها مربوط به بخشهای پیرامون کوههای زاگرس میباشد. حفاریهای انجام شده در چغامامی بیانگر این واقعیت است که ایرانیان در نیمه اول هزاره پیش از میلاد از سیستم آبیاری به کمک نیروی باد برای آبیاری اراضی واقع دردامنههای غربی زاگرس استفاده میکردند. در عین حال استفاده از روشهایی چون حفر قنات یا آبراهههای افقی و یا کانالکشی از کنار رودخانه اصلی برای آبیاری به حدود۵٠٠٠ سال قبل از میلاد تخمین زده شده است. البته تاکنون هیچ دلیلی مبنی بر وجود سیستمهای آبیاری مشابه آنچه که ذکر شد در بخش شرقی کوههای زاگرس بدست نیامده ولی بروز این ابداعات بدون شک مربوط به همین خطه و در زمانی که ذکر شد، بوده است. ابداع سیستمهای کنترل آبیاری به عنوان شاخص بسیار ارزشمندی در دورة هخامنشیان (٣٣٠-۵۵٠ پیش از میلاد) قلمداد میشود. (اواخر قرن ۶ تا اواخر قرن ۵ قبل از میلاد)، هخامنشیان تسلط خویش را بر سیستمهای آبیاری با ساخت آبراهههایی سنگفرش شده و سایر سازههای آبی و آبرسانی پیچیده در مرودشت و دشتهای وسیع پرسپولیس بهمنصه ظهور رساندند.
باغ سلطنتی پاسارگاد
بابلیان در ١٢٠٠ پیش از میلاد اقدام به ساخت باغهای سلطنتی نموده بودند. در عین حال فروامانروایان قدرتمند آسوری در نیمه نخست هزاره پیش از میلاد مسیح فرمان ساخت باغهای پر ابهت داده بودند. نقطه اوج ساخت باغهای یادمانی در تمدن بینالنهرین باستان را بایستی در دورة سلطنت نبوکدنزار دوم یعنی در سالهای ۵۶٢ تا ۶٠۴ پیش از میلاد، جستجو کرد. نقطه عطف مزبور چیزی نیست جز بنای یادمانی و مشهور، باغی که امروزه به عنوان یکی از عجایب هفتگانه تلقی میشود. پدیدهای بنام (باغهای معلق بابل).در مقایسهی باغهای دورهی هخامنشیان با باغ سلطنتی تمدن بینالنهرین مشخص میشود که تمرکز طراحان باغهای نمایشی تمدن بینالنهرین در نیمة نخست هزاره پیش از میلاد بر خلق مناظر کوه مانند به عنوان یک الگوی بصری بوده است درحالیکه تاکید طراحان باغهای سلطنتی کوروش کبیر بر ضرورت ارائه راه حلی منطقی برای سیستم آبیاری کاربردی و مناسب در سطح وسیع و هموار زمین میباشد. بدین ترتیب،دلیل انتخاب پاسارگاد به عنوان پایتخت سر سلسله هخامنشیان توسط کوروش در سال ۵۴۶ پیش از میلاد تا اندازهای محرز میشود. (پارساگاد) منطقهای است با زمینهای حاصلخیز، دشتی وسیع در بخشهای جنوب غربی سرزمین ایران که در نزدیکی دریاچهای دائمی متصل به رودخانه پولوار میباشد. برخلاف تمرکز جمعیت فراوان در سکونتگاههای مشخص و یا احاطه شدن شهر با انواع دیوارهای بلند یا خندقهای عمیق که در شهرهای سلطنتی اهالی نینوا و بابلیان کاملاً مرسوم و رایج بود، کوروش کبیر دستور داد تا پاسارگاد را بدین شکل بسازد: شهری با بوستانهای فراوان و مشخصاتی نظیر پارکهای عمومی فعلی بودهاند و آنها را پرادیسوس یا پردیس مینامیدند که در مرکز آن آرامگاه واقع شده است، پیرامون آرامگاه قصرهای سلطنتی و در نهایت سایر بناهای ضروری در این منطقه منحصر به فرد قرار گرفته بود باغ سلطنتی مهمترین رکن و عنصر پایتخت کوروش بود. بقایای بجا مانده از این شهر و فعالیتهای باستانشناسان و نتایج حاصل از باستانشناسی موید وجود یک باغ سلطنتی منحصر به فرد منظم به آبراهههای سنگی میباشد که در اطراف این باغ، تعدادی از بوستانها با شکلی منظم و به هم پیوسته قرار گرفتهاند. پلان باغها به صورت فضایی مستطیل شکل با ابعاد ٢٣٠×٢٠٠ متر مربع میباشد. هر یک از گوشههای این فضای باز به نقاط عطف مشخص اشاره دارد که در واقع فضای بیرونی را به فضای ساختمانی ربط میدهند. از مشخصات دیگر این بنا میتوان به وجود آبراهههای سنگی آبیاری اشاره کرد که به صورت دوتایی در سه طرف فضای مرکزی واقع شدهاند و با معابری با عرضهای متفاوت احاطه گشتهاند، به طوری که پهنترین آبراهه سنگی در مقابل قصر واقع شده است. آبراهههای باریک با پهنای 25 سانتیمتر در هر١۴-١٣ متر فاصله به حوضچههای چهارگوش با ابعاد ٨٠ × ٨٠ سانتیمتر مربع برخورد میکنند. کانال مشرف به حوضچه چهارگوش اصلی باغ اندرونی دارای تعدادی دریچه سنگی کوچک میباشد. دریچههای مزبور هدایتکنندة مسیر منظم آب به سمت نهرها تعیین شدهاند و به همین شکل آب را به سمت آبراهه اصلی سرازیر میکنند.درعملیات حفاری اوائل دهة ١٩۶٠ در بازماندههای شهر پاسارگاد مشخص شد که ساختار بخش مرکزی باغ درونی پاسارگاد به عنوانی طراحی شده است که تنها با یک یا حداکثر دو آبراهة سنگی قابلیت آبیاری شرق را داشته باشد. طراحی کاشت درختان در باغ به شکل کاملاً ردیفی در امتداد قصر اصلی بوده است لیساندرنیز الگویی که در اواخر قرن ١۴ پیش از میلاد از بوستانهای کوروش ترسیم کرده است، طراحی کاشت درختان را در خطی مستقیم و به شکلی ردیفی نمایش داده است. در پاسارگاد هیچ عنصر و نظمی در قالب نمایش به کار برده نشده و تاکید برکاربردی بودن ترکیب مجموعه است ولا غیر. علت وجود معبری در قالب محور مرکزی باغ سلطنتی، هماهنگ بودن معبرهای حرکتی با محورهای آبیاری در باغ میباشد. به عبارتی دیگر برای ایجاد سیستم آبیاری واقعی و کاربردی در جهت حرکت و جریان گرفتن مسیر آب در آن لازم است تا محورهای آبیاری در باغ به تقسیمات چهارتایی تبدیل شوند. بهترین شکل برای قطعهبندی زمین و اتصال و برقراری ارتباط میان آبراههها در داخل باغ همین تقسیمات چهارتایی است تا آبیاری به شکل عملی صورت پذیرد. در مجموع، تقسیمات چهارتایی در باغهای سلطنتی هخامنشیان تنها در جهت هماهنگ بودن و تناوب داشتن با فضای در دسترس بوده است و این تقسیمبندیهای موزون و منظم به عنوان تابعی مستقیم از شرایط موجود در طبیعت منطقه />
طرح چهارباغ
با توجه به مکانی که به دستور کوروش ساخته شد و نحوه طراحی آن میتوان کوروش را به عنوان اولین ابداعکننده طرح چهارباغ در جهان پذیرفت. اعتباری که پاسارگاد بر مبنای طرح چهارباغ پذیرفت به حدی بود که الگوی بصری چهارباغ تا قرنها پس از وی نیز به عنوان مبنای طرحهای باغهای ایرانی به کار گرفته شد. با توجه به تناسب و توازنی که کوروش کبیر با ساخت چهارباغ سلطنتی پارساگاد بوجود آورد، مسیر تازهای در طرح باغ ما مطابق با ذوق و سلیقه ایرانیان آغاز گردید. مسیری که با دستور وی آغاز گردید و سالها پس از وی نیز به عنوان الگوی باغ ایرانیان مورد قبول نسلهای پس از او قرار گرفت. علیرغم اینکه پس از کوروش، داریوش دستور ساخت بناهای یادمانی با الگوی چهارگوش جدید را داد ولی این الگوها نیز منطبق با نظم چهارتایی باغها بودهاند. قطعهبندیهای چهارتایی در باغها و طرحهای مربع شکل و کلاً طرحهای (چهارباغ) مدتهاست که پس از کوروش هم زیستی با یکدیگر را ادامه میدهند. با در نظر گرفتن تأکید ایرانیان بر سازگاری طرح باغهای خویش با محیط زیست و شرایط پیرامون خویش، به غیر از تأمین اهداف کاربردی از احداث باغهای سلطنتی در همان اندیشه نمایش قدرت و شکوه و عظمت خویش از طریق باغهای سلطنتی بودهاند. برای کسانی که قوه ادارک رموز و مسائل را از طریق مشاهدة یادمانهای باشکوه داشته باشند، باغ سلطنتی درونی کوروش، یک مجموعة کامل از طیف وسیعی از پیامهای سیاسی و به نمایش گذاشتن قدرت حاکمه میباشد. خصوصیات و مشخصههای به جای مانده از بنای پاسارگاد گویای ایدهها و نظریات کوروش کبیر است. در مقابل شهرت بابلیان برای ساخت باغهای معلق بابل که در حقیقت ابداعکننده الگوی بصری سیلندری شکلی جهت بیان قدرت خویش بودند، تمدن ایران با باغهای سلطنتی چهارگوش خود قرار دارد. شهرت این چهار باغها تا حدی است که غربیان کوروش کبیر را (پادشاه چهارباغ) لقب میدهند. پلان چهار قسمتی باغ سلطنتی کوروش چیزی فراتر از یک قطعهبندی ساده و جدیدالشکل در زمین میباشد. شکل قطعهبندی باغ در پاسارگاد در حقیقت سمبلی از قدرت و اعتبار ایرانیان و طرح چهارتایی باغ استعارهای از تمدن ایرانی میباشد. ایرانیان تقسیمبندی چهارتایی را نمادی خوشیمن میدانستند. اعتقاد داشتند که همانطور که جهان به چهار بخش تقسیم شده و چهار عنصر اصلی منشا پیرایش جهان میباشد، پس باغهای هخامنشی نیز بایستی تقسیمبندی چهارتایی داشته باشد. با این عمل در حقیقت باغهای سلطنتی هخامنشی نمادی از عالم یا جهان کوچک گشته است. بوستانهای وسیعی که به دستور پادشاه پاسارگاد ساخته شدند، پارادیسوس دارای تعریف مشخصی از دیدگاه پادشاه بودهاند. در حقیقت، پردیسها از نظر کوروش کبیر نماد زمینهای حاصلخیز، دنیای نظم داده شده و جهانی یکدست فارغ از هرگونه گسستگی داخلی یا خارجی میباشد.تأثیر الگوی بصری چهارباغ بر جهان پلان باغ سلطنتی پاسارگاد، بر ساختار باغهای پس از خود در مقیاس وسیع اثر گذاشته است. مشخصههای اساسی ابداع شده در پاسارگاد در باغهای ایرانی و باغهای اسلامی پس از خود در زمینههای وسیع و با پیچیدگیهای بیشتر مطرح گشتهاند. نماد باغهای چهارتایی هخامنشیان در دورة ساسانیان کاملاً مشخص است. ساسانیان از روی عمد بسیاری از ایدههای مختلف هخامنشیان را در باغهای سلطنتی اخذ کردند. آنان در ساخت باغهای خود تمایل بسیاری را به ایجاد بناهای چهارگوش و قصر باغهای محوردارواستفاده ازعناصری چون آبراهههای بلند و یا استخرنشان دادند. در دوره ساسانیان و حتی مدتها پس از آنان در دوره سلجوقیان با تأثیرپذیری از چهارباغهای دوره هخامنشیان گرایش بسیاری به طراحی قصرها، ایوانها و باغها در کنار و مجاورت و در ارتباط با یکدیگر وجود داشت. امتداد و ادامه طرحهای هخامنشیان در دوره ساسانیان به حدی بود که با توجه به باغهای چهارگوش و عظیم و کشیده احداث شده در آن دوران میتوان ساسانیان را کاملکننده طرح باغهای چهارتایی از طریق پیچیده کردن آنها دانست. در چند سال اول اسلامی، تاثیر طرحهای چهارباغ را بر باغهای اسلامی دیده میشود. هوگ نمونة آن را در قصر بالکاوارا در سامرا و در قرن نهم بیان کرده است . پلان اصلی هرز فیلد که مبنای پلان هوگ بوده است مشخص میسازد که بدون هیچ تصادفی، الگوی بصری طراحی شده در باغ شکل دو برابر شدهای از چهارباغ هخامنشیان میباشد. چهارباغ هخامنشی شامل محور طولی مرکزی و باغهای ممتد و منحصر به فرد چهارتایی بر باغهای دوران ساسانیان و دوره اسلامی، به حدی بوده که حتی بر باورها و تفکرات اسلامی آن دوران نیز تأثیر گذاشته است. به طوریکه سمبل هشت بهشت در حقیقت متأثر از دو برابر شدن تصمیمبندیهای میباشد. باغهای سلطنتی کوروش یا همان پردیسها میباشد. در واقع فضای چهارتایی پردیسها از اواسط هزاره اول پیش از میلاد بر باغهای خاور نزدیک تأثیر گذاشته، میگذارد و خواهد گذاشت. به هنگام ساخت تئوفیلوس(نهادی از تأثیر چهارباغ بر تمدن غرب)، نمونههای بسیاری از باغهای اسلامی که برگرفته از چهارباغ کوروش بودند در قلمروی سرزمینهای عباسی به ویژه در قصرهای سلطنتی قسطنطنیه وجود داشت. حکومت بیزانتین (٨۴٣ میلادی) نزدیکی بسیاری با قلمروی عثمانی در آن زمان داشت. باغهای ایرانی موجب بوجود آمدن باغهای محوری و متقارن در جنوب ایتالیا در اواسط قرن نهم میلادی شدند. از سوی دیگر بررسی (حیاط شیرها) در الحمرای اسپانیا، بدون بررسی تأثیر پاسارگاد بر آن امکانپذیر نخواهد بود. قصرالحمرا در قرن ١۴ در جنوب اسپانیا بنا گردید و در آن وجوه مشخصی از باغهای ایرانی در طیف وسیع خودنمایی میکند از جمله: طراحی متقارن در طرفین محور مرکزی آب، حضور متناوب آبراهههای سنگی که در بعضی موارد حوضچههایی با فاصلههای مشخص در مسیر آن دوران از تاثیر باغهای سلطنتی هخامنشی یا چهارباغها بینصیب نماند. در ابتدای راه، حرکت این مسیر را در جلگههای وسیع رود کنگ در شمال هند بایستی جستجو نمود، در باغهای مشهور به پاتیلاپوترا . طراحان باغهای پاتیلا پوترا (سلسله مانوریها) قصد داشتند با طرحهای خویش عظمت و شکوه باغهای ایرانی هخامنشیان را تحت تأثیر و تحتالشعاع هنر خود قرار دهند. ولی حتی در مقام رقابت نیز باغهای هنری ساخته شده در پیش از اسلام چه از نظر طرح و چه از نظر مصالح سنگی به کار گرفته شده، در مقابل معماری و بنای باغهای ایرانی حرفی برای گفتن نداشتند. بسیاری از تعاریف موجود دربارة باغهای ایرانی و بسیاری از برداشتهای دقیق معماری و طرح باغهای هخامنشی مربوط به زمان (بابر) است. در اوائل قرن ١۶ زمانی که بابر فرمانروایی مغول، کابل و سپس جنوب هند را تصرف کرد، اندیشه ساخت باغهایی از نوع منحصر به فرد برای استفاده از میوههای آنها و لذت بردن، هنوز از ذهن وی بیرون نرفته بود. بابر پس از فتوحات و لشکرکشیهای خود، نهایت سعی خویش را در طراحی ساخت باغهایی براساس سنتها و شرایط اراضی منطقه نمود. در این راستا، بخش آسیای مرکزی که مدتها بخشی از ایران محسوب میشد مورد تأکید و توجه خاص بابر در این خصوص قرار گرفت. بابر بهشکلی پیگیر و منظم حوضهای آب چهارگوش و سنگی در عین حال هر یک از این عناصر به طور برجسته، مشخص و با شکوه در زمینه باغ جلوهنمایی میکنند. هریک بیانگر صبر، بردباری و شکوه یک سلسله میباشند.
ساخت اولین سد جهان توسط کوروش
بیاد داشته باشیم که کوروش پانصد سال قبل از میلاد مسیح سدی در سغد و خوارزم احداث کرد که بیابانگردان سرکشانرا رام و به پیشه کشاورزی سوق داد استادان ایرانی با پشتوانه سالها کارکشتگی ملت ایران زمین و مایه گرفته از تمدن آبی پیشدادیان به یاری کوروش آمدند و رود فرات را منحرف کردند تا وی از بستر خشک شده فرات وارد بابل شود با انداختن آب گیندس ( دیالمه ) به سیصد وشصت جوی و احداث اولین سد کارون بروی گرند که سد اهوازش خواندند بدین اندازه از کارنیاکان مان را آگاهی می دهد که بگوییم . در درازای تاریخ حبانمان ؛ زیر ساخت زندگیمان آنچنان با سد و آب و آبیاری و قنات پیوند خورده و هویت یافته که بایسته و شایسته است با شناسه تمدن آبی ایرانیان ارزیابی نمود . بجاست به پاس و ارج آنانی که در دشتهای خشک و کوههای تفدیده میهنمان بر فراز آشیانه چکه های آب ، تند آبه هارا مهار کرده و با کوله باری از تعهد و پایمردی چرخ آبه هارا به حرکت در می آورند ، اولین منشور آزادی بشر -- پندار گران کوروش -- بنیانگزار تمدن آبی ایران تقدیم حضور گردد و بیابانگردانمان کشاورز شوند .
اولین بیانیه حقوق بشر
اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد. دین و آیین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من ، دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم ، یا ملتهای دیگر را موردتحقیر قراربدهند یا به آنها توهین نمایند. من از امروز که تاج سلطنت را به سرنهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من میدهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول نماید یا ننماید و هرگاه نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد. من تا روزی که پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شدمن حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را بزور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد . من امروز اعلام میکنم که هر کس آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند من اعلام میکنم که هر کسی مسئول اعمال خود میباشد و هیچ کسی را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده است مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کلی ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طائفه ای مرتکب تقصیر شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگری . من تا روزی که به یاری مزدا سلطنت میکنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان برده بفروشند و حکام و زیردستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از خرید و فروش مردان و زنان بعنوان برده بفروشند و رسم بردگی باید به کلی از جهان بر افتد و از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند.
کوروش وبیانیه حقوق بشر
اگر فتح بابل را توسط کوروش کبیر در سال 538 ق.م. یکی از مهمترین شاهکارهای جنگی آن روزگار بدانیم ، بی شک بیانیه بنیانگذار فرمانروایی ایران ، محصول نبوغ فکری و عظمت روحی ملتی است که توسط کوروش پارسی صادر شده است . کوروش پیش از فتح بابل با دولت ثروتمند و معروف لیدی به جنگ برخاست . دولت لیدی با اینکه دو متحد بزرگ خود یعنی مصر و بابل را به یاری فرا خوانده بود اما به زودی مغلوب و شهر سارد پایتخت آن کشور توسط سپاهیان کوروش گشوده شد و گنجهای آن به دست ایرانیان افتاد . " کرزوس " فرمانروای لیدی به فرمان کوروش از آتش نجات یافت و از مشاوران وی شد .
به هر صورت کوروش پس از پیروزی و به دست آوردن قدرت کامل در بابل دستور داد بیانیه ای را منتشر کنند این بیانیه به استوانه کوروش معروف است . زیرا بر روی استوانه ای از گل نیم پخته منقوش است و قطعاً در محل خاصی نصب شده بوده که به مرور در زیر خاک پنهان شده است. منشور کوروش در سال 1878 میلادی در ویرانه های بابل در ضمن کاوش به دست آمده که مشخص می کند کوروش با این عمل خواسته توجه جهانیان متمدن آن روز را به حقوق بشریت و آزادیهایی که در طبیعت خلقت انسانی است و در طول زندگی وی باید وجود داشته باشد، جلب کند. این متن که به زبان بابلی و خط میخی است ، اکنون در موزه بریتانیا قرار دارد و توسط خاورشناسان و زبان شناسان مورد بررسی و ترجمه بسیار قرار گرفته است.در کل بیانیه کوروش سندی از جنبه های بسیار قوی انسانی و حقوقی است. در حقیقت اعلامیهای است که سرداری قوی و انسان دوست برای آزادی بشریت از اسارت صادر کرده است. کوروش در اعلامیه خود مطالبی را عنوان میکند که باتوجه به اوضاع و احوال زمانه خود بی سابقه است و در مقایسه با اعلامیه حقوق بشر مصوب دسامبر سال 1948 میلادی در این قسمت آزادی هایی را تامین و حقوقی را به مردم اعطا کرده است . این مسئله مطابق است با ماده 1 اعلامیه که برابری مردم را از لحاظ آزادی و حقوق بیان میکند. تعمیم عدل و داد ، ترک جنگ ، معافیت از ویرانی درباره بابل ، آزادی اسرای یهودی و دیگر زندانیان و به زنجیر کشیدگان که با ماده 1 تا 7 اعلامیه میتواند مورد تطبیق قرارگیرد. کوروش باصدور این اعلامیه نه تنها اسرای یهود را آزاد کرد ، بلکه همه مغلوبان را از عدل و داد خود بهره مند ساخت و افراد را در برابر قانون ، حکومت و قدرت خود مساوی دانست . در حقیقت این حقوق را برای ملل مختلف آن روزگار به رسمیت شناخته و تضمین کرده است . آزادی اسرای یهودی را می توان با ماده 13 اعلامیه حقوق بشر منطبق کرد که می گوید: ً هرکس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید ً و همچنین : ً هرکس حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود بازگردد.ً به همین صورت بودکه کوروش دستور داده است 42300 یهودی را به سلامت به کشور خودشان بازگردانند و همین یهودیان بودند که آزادی آن ها در کتاب عهد عتیق منعکس شده است.
تاجایی که می افزاید: ً همه آنان را دوباره در جایی آرام جای دادم ... اردکان و کبوتران ... من کوشیدم زیستگاهشان را پایدار کنم ... ً ( 6 سطر از استوانه ریخته است و خوانا نیست ... ) شاید بتوان حدس زد که منظور وی از اردکان و کبوتران تامین آزادی برای افراد ضعیف است. این مطلب یادآور حقوق و آزادی های بسیاری است که کوروش برای جهان متمدن آن روزگار تامین کرده است و قسمت هایی از مفاد 23 ، 24 ، 25 ، 27 ، 28 اعلامیه امروزی را شامل می شود. زیرا برانداختن بیگاری و اجبار به پرداخت مزد کارگران ، در حقیقت تامین حقوق ، زندگانی ، دادن حق استراحت و تفریح به آنان است که تامین رفاه و خدمات اجتماعی را نیز در پی خواهد داشت. ساختن معابد و بازگردانیدن خدایان به محلهای اصلی خود علاوه بر تامین آزادی مذهبی و حق اظهار عقیده ، تمتع از فنون ، هنرها ، آداب و رسوم ، برقراری نظم ، رعایت ضوابط و عادات مرسوم زمان را نیز شامل می شود. روشن است که در دنیای آن روزگار این اعلامیه حاکی از تامین رفاه و آزادگی برای جهان تحت نفوذ فرمانروایی کوروش است. و در این زمان است که امتیاز بزرگ اقدامات کوروش بیشتر پی خواهیم برد. به هرحال یک تفاوت بارز بین نخستین اعلامیه حقوق بشر صادره از طرف کوروش کبیر در 2500 سال پیش با اعلامیه حقوق بشرامروز این است که با توجه به تمام ادعاهای دولت ها و حکومت های مترقی جهان آزاد ؛ ضمانت اجرائی برای تامین آزادیهای مندرج در آن ها وجود ندارد و هنوز استثمار انسان از انسان در بسیاری از نقاط امری عادی تلقی می شود.
رفتار کوروش با یهودیان بابل
قبل از هر چیز باید وضعیت یهود و خود شهر بابل رو قبل از ورود کوروش بررسی کرد بابل به معنای باب + اِل یعنی در خدا می باشد در بابل پس از بخت النصر که در سال 561 ق.م درگذشت در مدت شش سال سه نفر پادشاهی کردند و در سال 55 ق.م روحایون بابلی یک تاجر را به نام نبونید به شاهی رسانیدند . می گویند وی علاقه مفرطی به علم آثار عتیقه داشت و در خرابه های معابد قدیمه بابل به امر او کاوشهایی شد و لوحه هایی بیرون آمد . بعد از اینکه کوروش بابل را تسخیر کرد ( حال فرق ندارد کدام یک از دو فرضیه را قبول کنیم چراکه بحث ما در اینجا تسخیر بابل نیست و به وقایع پس از تسخیر کار داریم ) .موافق منابع بابلی ، نبونید مجسمه رب النوع ( اور ) را به بابل آورده بود و به همین دلیل پیروان بل مردوک که الهه بابل بود از او رنجیده بودند و می گویند یکی از عللی که کوروش توانست بابل را تسخیر کند کمک همین پیروان بوده است بهرحال کوروش نسبت به ملت بنی اسرائیل که از زمان بخت النصر در اسارت بودند مهربانی و رافت خاصی ابراز نمود ؛ وی ( کوروش ) ظروف طلا و نقره که بخت النصر از بیت المقدس آورده بود به آنها پس داد و اجازه داد که به فلسطین مراجعت کرده در بیت المقدس معابد قدیم را که آسوری ها خراب کرده بودند تعمیر نمایند و معبد جدیدی بنا نمایند .فرمانی که کوروش داده بدین مضمون بوده :: کوروش پادشاه پارس چنین می فرماید : یهوه خدای آسمانها جمیع ممالک زمین را به من داده و مرا امر فرموده است که خانه ای برای وی در اورشلیم که در یهود است بنا نمایم . پس کیست از شما از تمامی قوم او که خدایش با وی باشد . او به اورشلیم که در یهود است برود و خانه یهوه که خدای اسرائیل و خدای حقیقی است در اورشلیم بنا نماید الی آخر { کتاب عذرا باب اول } . بنا ، بر این اجازه ، چهل و دو هزار نفر اسرائیلی با هفت هزار نفر غلام و کنیز به طرف فلسطین رفته به تجدید بیت المقدس پرداختند . و لیکن بزودی اختلاف شدیدی بین مردمی که در فلسطین مانده و آنهایی که به بابل آمده بودند در گرفت و کوروش صلاح دید ساختن معبد جدید را موقوف به بعد بدارد با این وجود از سخنان پیغمبران بنی اسرائیل پیداست که احترام این ملت به کوروش فوق العاده بوده است .اشعیاء می گوید :: " خداوند که ولی تو است و تو را از رحم سرشته چنین می گوید :: من یَهُوَه هستم و همه چیز را آفریده ام . درباره اورشلیم می گوید مامور خواهد شد و درباره شهرهای یهودا که بنا خواهد شد ........ و درباره کوروش می گوید که : او شبان من است و تمامی مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید ........ { کتاب اشعیاء باب 44 } خداوند به مسیح خود که کوروش است می گوید : من دست راست او را گرفتم ، تا به حضور وی امت ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم ، تا درها را بروی وی باز کنم و دروازه ها را به روی او دیگر بسته نشود . چنین می گوید که من پیش روی تو خواهم خرامید و جاهای ناهموار را هموار خواهم ساخت و درهای برنجین را شکسته ، پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج های ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یهوه خدای اسرائیل می باشم و تو را به اسمت خوانده ام ....... هنگمی که مرا نشناختی ترا به اسمت خوانده ام و ملقب ساختم . من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نی . من کمر تو را بستم هنگامی که مرا نشناختی تا از مشرق آفتاب و مغرب آن بدانند که سوای من احدی نیست { کتاب اشعیاء باب 45 } " همچنین کوروش در بابل برای جذب قلوب بابلی ها بیانیه ای داد که عین آن در حفریات بابل به دست آمده و اکنون معروف به استوانه کوروش است . این استوانه از گل پخته است و بر آن چهل و پنج سطر نوشته اند . کوروش در این بیانیه خود را خادم مرداخ ( مردوک ) رب النوع بزرگ بابلی ها خوانده می گوید بعد از آوردن مجسمه خداهای ( اور "" که در بابلا توضیح آن آمد"" ) به بابل مردوک او را برگزید و او دست کوروش پادشاه انشان را گرفت - او اسم وی را برای سلطنت تمام عالم برد - به اسم او را طلبید بعد کوروش اضافه می کند " وقتی که من در میان سکوت و آرامش به تین تیر ( همان بابل ) وارد شدم با فریادهای شادی و رور مردم به قصر پادشاهی در آمدم ، بر تخت سلطنت نشستم . "بر طبق بیانیه فوق کوروش خود را پادشاه انشان معرفی می کند و انشان همانطور که می دانیم همان انزان است که در قدیم پایتخت عیلام بوده و یکی از عللی که وی را پادشاه انزان ( عیلامی ) می داند همان است .
به هرحال این شاه عالیقدر یک نوع انقلاب اخلاقی را در عالم قدیم باعث شده و طرز نوینی از حیث سلوک با ممالک تابعه و ملل مغلوبه در عالم قدیم داخل کرده و شاید به همین دلیل زمان او حد فاصل دو قسمت از چهار قسمت عهد قدیم گردیده بعضی عهد قدیم را به چهر قسمت تقسیم کرده اند الف از زمان های بسیار قدیم تا تاسیس دولت هخامنشی یعنی تا کوروش ب از کوروش تا اسکندر ج از اسکندر تا مبلاد مسیح د از این تاریخ تا انقراض دولت روم غربی .
کوروش از نظر بزرگان جهان
تاکنون بسیاری از بزرگان علم و ادب و سیاست و متفکرین جهان در طول قرون و در سرزمینها و کشورهای مختلف از کوروش با ستایش بسیار سخن گفته اند،از سرداران نامی چون اسکندر و ناپلئون گرفته تا فرهیختگان علم و ادب قرون.اما یکی دیگر از شخصیت های روحانی نیز پاپ کلمنتوس پنجم است که به پادشاه ایران کوروش می نویسد:
برای ما همین قدر که تو جانشین عادل هستی کافی است که ترا با نظر احترام بنگریم.
در تجلیل از کوروش سخنان بسیاری وجود دارد اما از آنجا که در اینجا مجال نقل تمامی آنها نیست،پس چند گفته را بعنوان نمونه نظریات بزرگان غرب درباره این قهرمان شرق نقل مینماییم ،باشد که به همین مقدار نیز پیش از پیش به عظمت این ناجی بشر پی ببریم.
از بوسویه نویسنده و سخنران معروف فرانسه،این چند جمله را ترجمه کرده اند:ایرانیان از دوران حکومت کوروش به بعد عظمت و بزرگواری معنوی خاصی را اساس حکومت خود قرار دادند براستی چیزی عالی تر از آن وحشت فطری نیست که ایشان از دروغ گفتن داشتند و همیشه آن را گناهی شرم آور می دانستند؟ بوسویه ادامه میدهد: ایرانیان با بلند نظری که خوی فطری این ملت بود با مغلوبین رفتاری مردانه داشتند. ایشان مردمی شریف و آداب دان و نسبت به بیگانگان آزاد منش بودند،و مردمان شایسته و ارزنده را می شناختند و از هیچ کوششی برای جلب ایشان فروگذاری نمی کردند. وی در همین رابطه میگوید:ایرانیان از اصول دادگستری بخوبی باخبر بودند و پادشاهان بزرگی داشتند که با دقتی شایان ذکر در اجرای این اصول مراقبت میکردند. بزهکار را سخت کیفر می دادند،اما همیشه توجه داشتند که خطاهای نخستین را آسان ببخشند و در عوض با مجازاتهای شدید از تکرار این گناهان جلوگیری کنند.قوانین خوب فراوان داشتند که تقریبا همه آنها یادگار کوروش و بعدا یادگار داریوش بود.دستورهای مشخصی برای حکومت و شوراها داشتند و در همه مشاغل سلسله مراتب دقیقا رعایت می شد. وقتی می گفتند بزرگان عضو شورای سلطنتی چشم و گوش پادشاه اند در واقع از این طرف به پادشاه یادآور می شدند که وزرای او برای وی حکم خواص را برای بدن دارند،یعنی وی باید به دست آنان کار کند و از جانب دیگر به وزیران می فهماند ند که نباید به نفع خود کار کنند،بلکه باید به پادشاه که ریس ایشان است و به تمام دستگاه حکومت و ملت خدمت کنند.
شاتوبراین نویسنده بزرگ فرانسوی نیز در خصوص کوروش بزرگ و سرزمین ایران باستان و ایرانیان می گوید: کوروش بزرگ که تاج پادشاهی ماد و پارس را بر سر نهاده بود بزرگترین امپراتوری دوران کهن را بوجود آورد ولی اداره این
نظرات شما عزیزان:
t